این دفعهی سومیه که میخوام این مطلب رو بنویسم. دفعه اول، داشتم مینوشتم که وسطاش اومدم روش نوشتن و محتواش رو عوض کنم. دفعهی دوم هم سیستم مشکل پیدا کرد و ذخیره نشد. الآن هم تو دفعهی سوم نوشتن در خدمتتون هستم.
این بار میخوام از یه چیزی بگم که توی دنیا، بخصوص برای نرمافزارکارها خیلی مهمه و اون کپیرایته. چیزی که تقریباً همه باهاش آشنایی داریم، ولی زیاد رعایتش نمیکنیم :) .
عین خیلی چیزایی که به ما از اونور آب میگن، میگن که فرنگیها خیلی تو رعایت کپیرایت سفت و سخت میگیرن و از حقوق مؤلف اثر خیلی دفاع میکنن و این از دید خیلیها چیز خیلی خوبیه. من هم فکر میکردم که این چیز خوبیه تا اینکه خودم به یه سری مشکلات خوردم و یه سری مطالبی خوندم که دیدم مشکل از من نیست و ظاهراً این قانونه مشکل داره. حالا هم جمعبندی اینا رو براتون آوردم که شاید برای یه نفری جالب باشه.
.
اول میخوام مزایای کپیرایت رو بگم:
- از دید من، اصلیترین مزیتش اینه که صاحب اثر به پول اثری که تولید کرده میرسه و همین باعث تشویق به تولید آثار بیشتر میشه.
- مزیت بعدیش هم اینه که اسم خالق اثر روی اثرش میمونه(با این بخش کپی رایت مشکلی ندارم و تو ادامهی مطلب هم چیز خاصی ازش نمیگم. ).
.
میریم به سراغ گفتن معایبش و اینجاست که دستم خیلی بازتره:
- یکی از چیزایی که برای آثار هنری مطرح میشه، مدت کپیرایته. یه اثر تا کی میتونه جزو کپیرایت باشه؟ توی شکل سنتی، وقتی یه اثر هنری خلق میشد، بعد از یه مدتی، دیگه جزوی از سابقهی فرهنگی اون کشور میشد و به نوعی، متعلق به همه بود. مثلاً کتابهایی مثل شاهنامه و بوستان و گلستان و مثنوی معنوی و... .
- خلق انحصار. این چیزیه که ما خیلی تو ایران لمسش نکردیم، ولی یه مثالش مثلاً این برنامههایی بود که رو سیدی بود و مثلاً فقط ۳ بار از روی هر سیدی میذاشت که برنامه رو نصب کینم. خوب این خیلی چیز بی معنیایه. وقتی من یه چیزی رو خریدم، دیگه تو استفاده ازش باید آزاد باشم. گیریم که کامپیوترم مشکل پیدا کرد و مجبور شدم برنامه رو چند بار نصب و حذف کنم، تکلیف من این وسط چیه؟!
- یه چیز دیگه عدالته. آثار فرهنگی به کنار، آثار آموزشی رو کجای دلم بذارم؟ خوب اگه یه نفری پول نداشته باشه که بره آموزشها رو بخره، تکلیفش این وسط چیه؟ یعنی پول داشتن میشه شرط موفقت؟ و همون جملهی معروف که میگن پول، پول میاره.
- یه ایراد دیگهاش فراگیری و دسترسی آسانه. خوب مثلاً من دارم روی یدونه کشف یا اختراع یا نرمافزار کار میکنم. چرا نباید حق داشته باشم به اطلاعات بقیه مقالات و کتابها و کدهای مرطبتی که بقیهی افراد منتشر کردن دسترسی داشته باشم؟ آخرش اگه همچین چیزی رو درست کنم، مردم ازش استفاده میکنن و همه منتفعش هستیم. تازه، کیفیت محصول نهایی میتونه بهتر هم باشه، چون حاصل تجمیع نظرات افراد مختلفه.
.
اینا رو گفتم که برسم به اینکه کپیرایت حاصل طرز فکر پولزده غربه و متأسفانه یه مقداری هم تأثیراتش رو داریم توی کشور خودمون میبینیم. اگه از راهحلش بخواین ازم بپرسین، میگم که چیز خاصی برای گفتن ندارم که اگه مثلاً فلان کار انجام بشه، همه چیز گل و بلبل میشه و خیلی جای بحث برای این موضوع هست، ولی یه سری از چیزایی که الآن به ذهنم میاد رو در ادامه گفتم.
.
برای چیزایی مثل آهنگ که خواننده ازش پول در میاره، به نظر من آزاد گذاشتنش کپی کردنش میتونه خیلی به فروش بلیط کنسرت خواننده کمک کنه و تا حدی اون خسارت نفروختن فایل آهنگ جبران بشه. هر چند تو ایران روی این یه مورد خیلی سختگیری نیست و هر کسی میتونه آهنگ رو با یه جستجو دانلود کنه و دیدید که به نوعی جواب هم داده.
برای چیزایی مثل فیلم و کارتون یا ویدئوهای آموزشی که برای دیدنشون باید هزینه داد، به نظرم اگه حالتی وجود داشته باشه که آدم بعد از دیدن اون برنامه، در صورت رضایت بتونه هزینه رو بده خیلی خوب میشه. یا اینکه اول هزینه رو بده، ولی اگه بعد از دیدن اثر، رضایت نداشت، بتونه هزینه رو دریافت کنه. به نظر من اگه واقعاً کسی یه اثر خوب تولید کنه، مردم حاضرن که براش هزینه کنن. یه راه دیگه هم فروختن لوازم مربوط به اون اثره. مثلاً دورهی ما، "پول برره" میفروختن :)
مورد بعدی سرمایه گذاریه یا بورسیه است. این مورد رو خیلی دوست دارم، چونکه هم برای جامعه خوبه، هم افراد و هم اقتصاد. مثلا یه نفری میتونه درس بخونه و به جایی برسه، ولی امکانات مالیش رو نداره. میشه این فرد رو برای مدتی حمایت مالی کرد و باهاش قرارداد نوشت که اگه بعداً سر کار رفت، تا فلان مدت، فلان مقدار از درآمدت مال سرمایه گذاره. البته باید اصول اخلاقی و انسانی رو هم در نظر گرفت و اینطوری نباشه که اگه به یه دلیلی اون بنده خدا نتونست به جایی برسه، بریم به خدمتش برسیم و از خجالتش در بیایم.
مورد بعد که تو همون بلاد کفر که کپیرایت ازش اومده، داره شکل میگیره و خیلی از شرکتهای نرمافزاری بزرگ هم دارن ازش استقبال میکنن، روی آوردن به دنیای "متنبازه" و استفاده از مجوزهای مثل "GPL" و "MIT" و "CC" و... که به یه نوعی، مقابل کپیرایت هستن. در واقع شرکتها میان به افراد پول میدن که براشون برنامه بنویسن و کدهای اون برنامهها رو به صورت آزادانه منتشر میکنن. خیلی هم پیش میاد که افرادی که بطور داوطلبانه و خارج از سازمان روی کدها وقت میذارن، توسط همین شرکتها برای کار کردن روی همون برنامهها استخدام بشن.
مورد بعدی، اینه که خوبه تو حوزهی نرمافزارها، زیرساختها متنباز باشن. یعنی چیزایی مثل پروتکلها، سیستمعاملها، نرمافزارهای اساسی(مثل مرورگرها) و حتی سختافزارها و... که اصول و پایهی چیزای دیگه رو میسازن، اگه متنباز باشن، هر کسی که بخواد، میتونه ببینه که دقیقاً داره روی چه سکویی کار میکنه و اگه نیاز شد، تغییرش بده. حالا اگه یه شرکتی هم اومد و یه برنامهی تجاری و متنبسته روی این سکوها ساخت، اون قضیهاش فرق میکنه.
.
آخر سر میخوام از یه تناقض یا نقص براتون بگم و البته بیشتر تو اینجا منظورم کپیرایت مطالب علمی و آموزشیه:
تو کل دنیا، ما یه مفهومی داریم به اسم کتابخانهی عمومی که پر از کتاب و مجله و مقاله تو دستهبندیهای مختلفه و هر کسی با یه مبلغ کمی یا شاید هم رایگان میتونه بره از اونها استفاده کنه. هر کسی هم اگه بخواد میتونه در صورت تمایل یا نیاز داشتن، بره اون کتابها رو از کتابفروشی هم بخره و این دوتا موضوع با هم تداخلی ندارن و برای همه، یه چیز خیلی عادیه.
حالا من نمیدونم که چطور شده که بعد از اومدن چیزایی مثل کامپیوتر و اینترنت، کتابخونهها به همون شکل خستهی قدیمی موندند و بعد هم دولت شاکیه که سطح مطالعهی مردم پایینه و از این حرفها. از اونور هم میان و از کپیرایت میخوان دفاع کنن و اگه یه کسی یه آموزشی رو بخره و بخواد به رایگان به بقیه بده(دقت کنین، ازش پول در نمیاره و قصد خیر داره) ، میان و جلوی پاش سنگ میندازن و حتی ممکنه بکشوننشن به دادگاه. در صورتی که عین همین کار رو برای کتابها خیلی ترویج میکنن :/ .
.
خلاصه که دنیای عجیبی داریم، و تا وقتی که زمینهی انجام درست یه چیزی فراهم نباشه، نباید کسی برای انجام اون کار به شکل غلط مجازات بشه.
مثلا یه نفر تلاش میکنه که زندگی درستی داشته باشه، ولی به هر دری که میزنه، نمیتونه مشکلاتش رو حل کنه و شرایط و ساختار حمایتی هم برای کمک بهش وجود نداره. حالا اگه این فرد بره و از کارفرماش که میتونه حقوقش رو بده، ولی نمیده، دزدی کنه و دستگیر بشه، به نظر من، کسی که باید محاکمه بشه، اون کارفرما است که باعث به وجود اومدن اون شرایط برای اون فرد شده، نه خود اون فرد.
(پینوشت: دو فردای دیگه نیاین بگین که دارم ترویج دزدی و راهزنی و کارای عیّاری میکنم. اتفاقاً خیلی روی این تأکید دارم که افراد باید سعی کنن که مشکلاتشون رو تا جایی که میتونن از راه درست حل کنن. ولی این رو در نظر بگیرید که بعضی اوقات، افراد اینقدر تحت فشار قرار میگیرن که دیگه کم میارن، بعضی اوقات هم ساختارها و افراد توی اون ساختار مشکل دارن که باعث به وجود اومدن این مشکلات میشن و باید سعی کرد که این مشکلات رو حل کرد یا اون افراد رو عوض کرد.)
.
پینوشت: با یدونه از دوستان داشتم دربارهی همین چیزا صحبت میکردیم. چیزی که خیلی اون رفیقم روش تأکید داشت، این بود که همهی مردم نباید همهچیز رو بدونن یا امکان یادگیریشون برای همه راحت باشه. این حرف رفیقم رو با مثال معروف "چاقو" جواب میدن. میشه از خیلی چیزا، هم استفادهی درست کرد و هم نادرست. ولی بعضی چیزها مثل بمب و موشک و... فقط به عنوان سلاح استفاده میشن و کاربرد دیگهای ندارن. اگه قرار باشه که هیچ چیز رو به هیشکی یاد ندیم که ممکنه ازش یه استفادهی نادرست کنه، دیگه نباید حتی کارهایی مثل کشاورزی و آشپزی رو به بقیه یاد داد :/ .
.
ارادتمند شما، مهیاد